جدیدترین آمارهای ارائه شده از سوی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی درباره اوضاع بیکاری در رشتههای مختلف تحصیلی نشان میدهد در برخی رشتهها بالاترین میزان بیکاری فارغالتحصیلان وجود دارد. همچنین این گزارش نشان میدهد در برخی رشتههای تحصیلی اوضاع بهتری برای اشتغال و جستوجو برای کار وجود دارد. این در حالی است که به گفته کارشناسان عدم امکان بزرگ شدن دولت بیش از اندازه فعلی موجب شده سازمانها و شرکتهای دولتی تعداد قابل توجهی از فارغالتحصیلان دانشگاهها را استخدام نکنند.
همچنین پایین بودن سطح علمی فارغالتحصیلان دانشگاهها سبب شده در بسیاری از موارد بازار کار نتواند اقدامی در جهت جذب آنها انجام دهد. در عین حال اعتقاد کارشناسان این است که هر چند لزوما نمیتوان گفت رشتههای تحصیلی دارای اشتغال بالا ارزش افزوده بالایی هم ایجاد میکنند اما برای جامعه ضرری هم ندارند. هر چند برخی فعالان بازار کار معتقدند اگر خلاقیت و نوآوری وجود نداشته باشد، هیچیک از رشتههای تحصیلی نمیتوانند برای جامعه ارزش افزوده و ثروت ایجاد کنند. «فرصت امروز» در این گزارش ابعاد مختلف موضوعات مذکور را مورد بررسی قرار داده است.
هادی فرنود:
فارغالتحصیلان سطح علمی پایینی دارند
هادی فرنود، مدیرعامل شرکت کاموا و کارآفرین معتقد است بسیاری از فارغالتحصیلان به دلیل سیستم آموزشی غلط، از سطح علمی کافی برخوردار نیستند، بنابراین نمیتوانند جذب بازار کار شوند.
به نظر شما علت بالا بودن میزان بیکاری در برخی رشتهها، تعداد بالای فارغالتحصیلان آن رشتههاست یا علت در کمبود یا نبود سازمانها و شرکتهایی است که این فارغالتحصیلان را جذب کنند؟
این مشکل یک بعد ندارد و دارای چندین بعد است. یک دلیل این است تعداد افرادی که از دانشگاهها فارغالتحصیل میشوند و در شرکتها و سازمانهای دولتی استخدام میشوند، واقعاً کم است. اینکه فردی مدرک و نمره لازم را دارد، گارانتی این موضوع نیست که سواد لازم را داشته باشد و بسیاری از فارغالتحصیلان به دلیل سیستم آموزشی غلط، از سطح علمی کافی برخوردار نیستند و بهطور کلی سطح علمی دانشگاهها پایین است.
دلیل دیگر این است که دولت جا برای بزرگ شدن ندارد و از طرفی افرادی که وارد دانشگاهها میشوند، به اجبار و بنا به دلایل مختلف، این کار را انجام میدهند و مخصوصا ترجیح آقایان این است که در رشتهای که قبول شدهاند ادامه تحصیل دهند تا اینکه به خدمت سربازی بروند. یا اینکه افراد فقط به صرف اینکه مدرک داشته باشند در رشتهای مشغول تحصیل میشوند که هیچ علاقهای به آن ندارند.
همانطور که اشاره کردید، در سازمانها و شرکتهای دولتی تعداد کمی از فارغالتحصیلان استخدام میشوند. این در حالی است که بخشخصوصی هم ظرفیت زیادی برای استخدام بسیاری از فارغالتحصیلان دانشگاهی ندارد. پس در این شرایط چه باید کرد؟
بخشخصوصی زیاد مدرکگرا نیست و این فرهنگ را بخش دولتی جا انداخته است، زیرا راهحل بهتری برای اندازهگیری دانش افراد پیدا نکرده است. در بخش دولتی اگر فردی لیسانس یا فوق لیسانس نداشته باشد، نمیتواند ارتقای رتبه و حقوق بگیرد و فقط به خاطر این دو موضوع ممکن است یک فرد مدرک دانشگاهی بگیرد. این موضوع موجب میشود که هم فرد بدون علاقه، اقدام به تحصیل کند و هم سطح علمی دانشگاهها پایین میآید.
در مورد این موضوع که رشتههای دارای اشتغالزایی بالا میتوانند ارزش افزوده ایجاد کنند، اختلاف نظر وجود دارد؛ نظر شما در رابطه با این موضوع چیست؟
حداقل موضوع این است که چنین رشتههایی ضرر به جامعه نمیزنند و میتوانند مفید هم باشد. اما هیچ بررسی و جستوجویی روی این قضیه نمیشود که ما در چند سال آینده به چند مهندس نرمافزار نیاز داریم. از همین رو دانشگاهها هم نمیتوانند هیچ برنامهریزیای انجام دهند، زیرا هیچ اطلاعات پایهای در اختیار ندارند.
در بخشی از صحبتهای خود اشاره کردید که اگر فرصتی به افراد داده شود که مجبور نباشند در رشتهای مشغول تحصیل شوند، انتخاب رشته دانشگاهی متناسب با علاقه افراد میشود. این در حالی است که به اعتقاد کارشناسان ما میتوانیم با راهکارهایی بین علایق افراد برای تحصیل و نیاز بازار کار ارتباطی را برقرار کنیم؛ به نظر شما این راهکارها چیست؟
باید پشت این قضیه یک جستوجو وجود داشته باشد که در بازار کار چه رشتههایی موردنیاز است. تا زمانیکه این جستوجو و بررسی را انجام ندهیم، نمیتوانیم بهطور دقیق در این زمینه راهکار ارائه بدهیم.
***
پژمان آزادی:
رشتههای اشتغالزا لزوما ارزش افزوده نمیآفرینند
پژمان آزادی، کارآفرین و مدیرعامل شرکت نوین گیتیژن معتقد است نمیتوان به طور دقیق گفت رشتههایی که اشتغالزایی بالایی دارند، الزاما ارزش افزوده بالایی را برای جامعه ایجاد میکنند.
در کشور ما برخی رشتههای دانشگاهی از وضعیت خوبی در بازار کار برخوردارند و برخی رشتهها نیز وضعیت مناسبی ندارند. به نظر شما میتوانیم بگوییم رشتههایی که اشتغالزایی بالایی دارند، برای جامعه ارزش افزوده و ثروت هم ایجاد میکنند؟
البته نمیتوان به طور دقیق گفت رشتههایی که اشتغالزایی بالایی دارند، الزاما ارزش افزوده بالایی را ایجاد میکنند و از همین رو باید در مورد این موضوع با مصداق صحبت کرد. امکان دارد یک شغلی در جامعه دارای کاربرد کمی باشد اما ارزش افزوده زیادی را ایجاد کند و در مقابل رشتهای در جامعه کاربرد زیادی داشته باشد اما ارزش افزوده کمتری را نصیب جامعه کند. به طور کلی این موضوع نیاز به بررسیهای میدانی دارد.
شما مصداقی در این زمینه دارید و بهصورت عینی موضوعی را مشاهده کردهاید؟
میزان بیکاری فارغالتحصیلان برخی رشتهها مانند اقتصاد بالاست. این موضوع به آن دلیل نیست که این رشته دانشگاهی ارزش افزوده کمی را ایجاد میکند و بیشتر به این دلیل است که جامعه ما نتوانسته از رشته اقتصاد استفاده درستی کند. این در حالی است که در تمام کشورها در محیطهای کاری باید یک تحصیلکرده رشته اقتصاد حضور داشته باشد که براساس یک مدل اقتصادی به افراد بگوید کاری که میخواهند شروع کنند مناسب است یا خیر.
اما در کشور ما معمولا این اتفاق نمیافتد و افراد بسیاری از کارها را انجام میدهند و تازه پس از گذشت مدتی این موضوع را بررسی میکنند که آیا انجام این کار از لحاظ اقتصادی مناسب بوده است یا خیر و باید برای آینده چه اقداماتی را انجام دهند. در حال حاضر در رشته اقتصاد، بیکاری بالاست، در صورتی که میتواند ارزش افزوده بسیاری را برای جامعه ایجاد کند و حتی ارزش افزوده نامحسوس داشته باشد.
بنابراین گاهی اوقات الزاما ارزش افزوده در یک رشته خاص به این دلیل ایجاد میشود راهکار درست استفاده از آن را در پیش گرفتهایم و گاهی اوقات هم یک رشته نمیتواند ارزش افزوده به وجود آورد به این دلیل که استفاده درستی از آن نشده است.
بنابراین میتوان گفت الزاما بالا بودن میزان بیکاری در یک رشته رابطهای با این موضوع که آن رشته قادر به ایجاد ارزش افزوده باشد، ندارد؟
بله، همینطور است. مصداق دیگری در این زمینه رشته روانشناسی است که اگر به درستی مورد استفاده قرار بگیرد، میتواند برای کشور ارزش افزوده بسیاری را ایجاد کند اما اگر استفاده درستی از آن نشود، شرایط برعکس خواهد شد. در کشورهای پیشرفته اگر فردی مشکل روانی داشته باشد، قبل از اینکه به محیط کار خود بازگردد، حتما با روانشناس مشاوره میکند. شاید در ظاهر این موضوع ارزش افزوده ریالی خاصی را ایجاد نکند اما اگر دقیق نگاه کنیم، متوجه میشویم که اتفاقا ارزش افزودهای را ایجاد کرده است.
از این جهت که یک فرد را به جامعه کاری خود بازگردانده و توانسته هماهنگی را در نیروی کاری آن جامعه به وجود آورد. اما در کشور ما از آنجا که این موضوعات نادیده گرفته میشود، فرد دارای مشکل روانی بدون اینکه مشکلش حل شده باشد، در سیستم قرار میگیرد که اثر سویی بر اقتصاد کشور میگذارد.
***
خسرو سلجوقی:
نوآوری در رشتههای تحصیلی به وجود آید
خسرو سلجوقی، کارآفرین و کارشناس بازار کار معتقد است در صورتی یک رشته تحصیلی میتواند در جامعه ارزش افزوده ایجاد کند که در آن خلاقیت و نوآوری وارد شود.
برخی معتقدند لزوما نمیتوان اینطور تلقی کرد که بین بالا بودن میزان اشتغال و ایجاد ارزش افزوده برای جامعه، رابطه مستقیمی وجود دارد. تلقی شما از این موضوع چیست؟
باید به این موضوع توجه داشت که به تنهایی این رشته تحصیلی نیست که ارزش افزوده ایجاد میکند بلکه کسبوکاری که آن رشته به جامعه میدهد و تولید ثروت میکند، مهم است. اگر مقوله نوآوری و کارآفرینی و خلاقیت در هر رشتهای لحاظ شود، میتواند تولید ثروت را داشته باشد. اما رشتهای که میتواند در جامعه ایجاد ثروت کند، اگر در آن نوآوری و خلاقیت وجود نداشته باشد، خیلی نمیتوان انتظار داشت ارزش افزوده خاصی را ایجاد کند.
در کشور ما شرایطی وجود دارد که بتوان گفت لزوما در رشتههای تحصیلی که ارزش افزوده بالایی وجود دارد، نوآوری و خلاقیت هم در آنها ایجاد شده است یا اینگونه نیست؟
اگر بخواهیم بهصورت کلی در نظر بگیریم، در نظام آموزشی کشور ما، آموزش برمبنای توسعه فناوری و خلاقیت وجود ندارد. از همین رو ممکن است افراد موفق در زمینه تحصیل زیرساختهای علمی خوبی را دارا باشند ولی برای نوآوری و خلاقیت اصلا تربیت نشدهاند یا کمتر به این موضوع پرداخته شده است. از همین رو است که حتی در بین بهترین فارغالتحصیلان دانشگاههای شریف و تهران هم افراد بیکار وجود دارند.
اما همین دانشجویان زمانی که به کشور دیگری میروند، فضای اجتماعی و اقتصادی بهگونهای آنها را تغییر میدهد که خلاق میشوند. در واقع بخشی از نوآوری و خلاقیت در آموزش و بخش دیگری در فضای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است که بتواند این نوآوری و خلاقیت را به منصهظهور برساند. در کشور ما هم در بخش آموزش و هم در بخشهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی این خلأ وجود دارد.
دلیل این موضوع که این خلأ نوآوری و خلاقیت در کشورمان وجود دارد، چیست؟
در این زمینه چند اتفاق رخ داده است. یک موضوع این است که فرهنگ یک سابقه تاریخی دارد و به مرور زمان این فرهنگ ایجاد میشود. موضوع دیگر این است که یک فرهنگ عشیرهای وجود دارد که پس از شهرنشین شدن نیزهمچنان این فرهنگ، حاکم است. همچنین در کشور ما کلنگری به مسائل بسیار کمرنگ است و منافع کل را در نظر نمیگیریم و در واقع نگاه محلی حاکم است.
موضوع دیگر این است که ما احساس کردیم پول نفت یک پول بادآورده است و میتواند تولید ثروت کند. مبنای تولید ثروت را کار و تلاش قرار ندادهایم و مبنای آن را منابع زیرزمینی قرار دادهایم. به همین دلیل در کشور ما همگان دارا بودن منابع زیرزمینی را فرصت می دانند، در حالی که بسیاری از کشورها این منابع را ندارند ولی همچنان موفق هستند، زیرا منابع انسانی را بهعنوان منابع ثروت خود قرار میدهند.
برای مطالعه مطالب بیشتر به سایت فرصت امروز مراجعه نمائید.